می خواهم نامه ای بنویسم
به تو ای کودکی معصوم و زیبایم
کودکی ای که بسیار دوستت دارم
تو زندگی را در رویا می دیدی
تصور میکردی همه چیز زیباست
همه چیز با آرزو کردن برآورده میشود
و بزرگ ترین لذت زندگی بازی کردن است
زمانی که به مدرسه رفتی
میدانم که چقد تنها بودی
اما این تنهاییت
دوستی بسیار ناب را نسیبت کرد
دوستی که کسی در سن های بالاتر لنگه اش را پیدا نکرده است
اما تو بزرگتر شدی
مدرسه ات را عوض کردی
دوستان جدید
معلمی که همیشه اذیتش میکردی و خوب هم کردی
آن میزی که با خط کش آهنی نصفش را تراشیدی
راستی از آن باغی که آخر کلاس دومت رفتی نهایت لذت را ببر
و می دانم که برده ای
خوشحالم که به حرف قلدرهای احمق مدرسه گوش نکردی و هر بازی ای که دلت خواست کردی
کلاس سوم بهترین سال زندگیت بود
زیرا تو بسیار شاد بودی
همه چیز عالی بود
در کنار بهترین دوستت مینشستی
مادربزرگ هنوز مریض نشده بود
و خیلی چیز های دیگر
اما سال بعد از آن همه چیز تغییر کرد
آن معلمت که به طرز اعصاب خورد کنی تبعیض میکرد
و خیلی جدی بود
آن سال اتفاقهایی افتاد که خوب نبود
آن معلم جایت را عوض کرد
کنار کسی که از او نفرت داشتی نشستی
و معلم احمقت هرگز جایت را عوض نکرد
و تو آن سال زهرمارت شد
بعد از آن معلم مهربانی در سال بعد گیرت آمد
اما گردنش شکست و رفت
و آخر های پنجم را که معلم جدید جواب ها را میرساند به همه
و می دانم که آن سال در بهت بودی
همان سالی که این وبلاگ را آغاز کردی
تجربه مامور انتظامات بودنت یادت هست؟
گلویت را پاره کردی تا بچه ها به کلاس هایشان بروند
و به یک ماه نکشیده استعفا دادی
من این نامه را برای زمانی برایت مینویسم که تو 12 سال داری
میدانم که این بخش از زندگیت بسیار تو را عوض کرد
آخر های شهریور است و قرار است به هفتم بروی
تو تنها سه سال از من کوچک تری
اتفاقات عجیبی در انتظارت هست
اتفاقاتی که به مغزت هم خطور نکرده اند
اتفاقاتی که در هیچ کدام از خیالهایت نبوده
و هفتم که تمام آرزوهایت با شکست مواجه خواهد شد
تمام تصوراتت بهم خواهد ریخت
تو در مدرسه نمونه دولتی نیستی
رفیق عزیزت بغل دستی ات نیست
اما لطفا اشتباه من را که خود توام تکرار نکن
هیچ وقت درباره هیچ کس خیال پردازی نکن
به خصوص معلم هایت
به حرف مردم توجه نکن
از قبل درباره افراد یک چهره خیلی خوب نساز
که آنان با سنگ نزنن و چهره ای که تو در ذهنت برایشان ساخته ای را
خرد کنند
لطفا لطفا این کار را نکن
به کسانی که قرار است ببینی فکر نکن
نگذار که خردت کنند
کسانی که عزیز می پنداشتیشان
آنها لایق محبت تو نیستند
این محبت هایی که تو میکنی
برای شخصی است
که در ذهن تو ساخته شده
اما هرگز در دنیا وجود نخواهد داشت
یادت باشد که هیچ کس آن طور که تظاهر میکند نیست
مهربانی ات را خرج هر احمقی نکن
خوب میدانم
که وقتی میبینی در یک جمع جای تو نیست
می روی
این اتفاق ممکن است خیلی آزارت دهد
در هفتم نه
در هشتم
هشتم تلخ ترین سال زندگیت خواهد شد
اگر طوری رفتار کنی که من رفتار کردم
تلخ ترین بخشش
بخشی است که تو
از یه جایی به بعد
در سال هشتم
در اکیپی که خودت جمعش کردی
خودت افرادش را با هم دوست کردی نخواهی بود
این به تو ضربه خواهد زد
تو خودت را گناهکار خواهی دانست
اما این کار را نکن
تو کار خوبی کردی که از آن اکیپ بیرون آمدی
هرگز خودت را برای بیرون آمدن از آن اکیپ سرزنش نکن
حتی به یادداشت هایی که برایت در دفترچه ات نوشته اند توجه نکن
آنها همه اش حرف است ، حرف های تهی
مانند مجموعه ای تهی که رویش خط می زنیم
یاد بگیر که هر چیزی اندازه ای دارد
افراد را با اعمال و رفتار خود آنها بسنج
نه با رفتار هایی که در خیالاتت دوست داشتی انجامشان دهند
گاهی به خیال پردازی پناه ببر اما نه همیشه
نگذار خیال ها جای واقعیت را بگیرند
آن وقت ضربه خواهی خورد
اگر کسی لیاقت مهربانی ات را نداشت از زندگیت به راحتی حذفش کن
نه برایش گریه کن
نه بگذار که دلت بشکند
یک خط قرمز بکش بر روی دوستانی که پشت سرت آن قدر صفحه خواهند گذاشت که صد برگ شوی
یادت باشد که آدم ها اخلاقیات عجیبی دارند
یکسری هاشان خیلی حرف می زنند
یکسری هاشان فقط حرف میزنند
یکسری هاشان هم کم حرف می زنند و بیشتر گوش خواهند داد
از آدم های دسته اول سراغت خواهند آمد
به حرف هایشان گوش کن تا گوش کردن را یاد بگیری
از دسته ی دوم هم سراغت خواهند آمد
به حرف هایشان گوش کن
اما در دلت به آنها پشت کن
چون اینها همه حذب بادند و تهی
از دسته سوم اما
تابه حال کسی را نیافته ای
و تا سن من هم نخواهی یافت
امیدوارم چیز هایی را که گفتم خوب گوش بدهی
اگر گوش ندهی ضربه های کوچک زیادی خواهی خورد
که این کوچک ها روی هم ضربه مهلکی خواهند شد که بر روحت وارد خواهد آمد
که حتی این ضربه ها در دست خطت پیدا خواهند بود
اگر گوش ندهی اتفاقات عجیبی خواهند افتاد
اما اگر گوش ندادی هم اشکالی ندارد
چون میشوی من
منی که هر چه به تو می گوید انجام ندهی را تجربه کرده است
اما غصه نخور
اگر گوش ندادی و شدی من
آن قدر ها هم بد نخواهد بود
خوبی اش این است که این زهر ها در آینده دیگر تکرار نخواهند شد.
پ.ن:این متن بسیار طولانی است، اگر نخواندید بهتان حق میدهم اما خواندنش خالی از لطف نخواهد بود:)
خیلی دوست داشتم که در این چالش شرکت کنم:)
خیلی ها شرکت کرده اند و خیلی زیبا و عالی نوشتن:*
آغاز چالش در وبلاگ سکوت
دعوت میکنم از مبینا و سارا و ماجده (اگه دوست داشت البته و اگه اینجا رو میخوند) و هر کسی که شرکت نکرده:)
درباره این سایت