_ یه جایی توی زندگیت یه شکستی خوردی یا مرگ عزیزی رو تجربه کردی که بهت صدمه زده

 

این جمله رو چند وقت پیش یه مشاور بهم گفت. بهم گفت و من مدتهاست بهش فکر میکنم، آخه من از مرگ عزیزی صدمه نخوردم، یعنی مرگ شخص خیلی عزیزی رو تجربه نکردم، البته تو بچگیم مادربزرگم فوت کرد ولی من اونموقع خیلی بچه بودم.

حالا همش به این فکر میکنم که من کجای زندگیم شکست خوردم، اونم شکستی که بهم صدمه زده باشه.

من تو زندگیم شکست های کوچیک و بزرگ زیادی رو تجربه کردم ، شکست هایی که گاهی رنجوندتم و گاهی سخت ناراحتم کرده. ولی تو تمام زندگیم همیشه سعی کردم که یه اتفاق بد برای مدت های طولانی فکرمو درگیر نکنه ( البته جدیدا اصلا توی این قضیه موفق نیستم و مدام به یه چیز فکر میکنم و خیال و خیال و خیال)

وقتی این جمله طرفو شنیدم فکر میکردم که یه اتفاق خیلی تلخی تو زندگیم افتاده که سخت دلشکسته م کرده، ولی  جدیدا به چیز دیگه ای رسیدم، اینکه برای شکستن لازم نیست اتفاق خیلی خیلی بزرگ و عجیبی بیفته، بلکه گاهی همین اتفاقای کوچیک و بزرگ زندگی میتونن آدمو بشن. همین اتفاقایی که میگیم مهم نیست و خودمونو میزنیم به اون راه، همون حرفا و رفتارایی که از رفیقت میشنوی و میبینی که انتظارشو نداشتی در حقت بگن و انجام بدن و بدون حل کردن ماجرا از کنارشون رد میشی و هیچی نمیگی و هیچ کاری نمیکنی.

اگه رفیقت برات مهمه حلش کن، اگه مهم نیست و از چشمت افتاد، یکی بزن تو گوششو ترکش کن.

من نمی خوام تلخ بشم، می خوام خوب باشم ، ولی نه در چشم مردم، بلکه میخوام شب که تنهاشدم و سرمو گذاشتم رو بالش، به خودم افتخار کنم، میخوام قوی باشم و از این چیزای ریز ریز صدمه نخورم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جزوات کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث Janelle بیمه و بانک شارژ رایگان ایرانسل و همراه اول پرسی فایل دانلود آهنگ رپ و هیپ هاپ دفاع مقدس مرجع تخصصی دوربین مداربسته گروه صنعتی پوصام گردشگري ويزا