حتی اگه تو یه روز یه باند خلافکاری بزنی، چند تا موجود افسانه ای ببینی و تو یه جنگ پیروز بشی، بعد از شش ماه به زندگی روزمره ات برمیگردی. نمیتونی ازش فرار کنی. مگر اینکه هر روز تغییر کنی. به سوی پیشرفت یا پسرفت
ایزایا اوریهارا :)
شاید توی سال جدید به سمت تغییر برم، به سمت چیزهای جدید، نمیدونم ولی اگه اینکارو بکنم قطعا زندگی به کامم شیرین میشه.!
بسه دیگه من زیاد حرف زدم، شما بگین از آرزوهاتون، از هرچی که دوست دارین اتفاق بیفته یا تصمیم دارین که انجام بدین:)
پ.ن: قبلا موهام بود، صاف و صاف، ولی بعد از این که موهامو کوتاه کردم، آروم آروم فر شد.الان فرای درشت داره، اولش ناراحت شده بودم ولی الان عاشق موهای فرفریمم:) توی سال جدید بیشتر از موهام مراقبت میکنم (فکر کنم اولین تغییرم همین باشه؛))
هشت لبخند نود و هشتی من:)
1- اولین طلام توی مسابقه کاراته رو گرفتم:)
2- اولین بار با مبینا رفتیم کافه شهرک امید و چی خوردیم؟؟ خدایا چی بود؟؟؟ وای یادم رفت اسمشو، مبینا یاری بده:/
3- آخرین جلد هری پاترو (فرزند نفرین شده) خریدم و خوندم(وای که چقد قشنگ بود:) ( تو یه شب همشو خوندم)
4- با نرگس و دوستاش رفتیم پارک ارم و به شدت خوش گذشت:)
5- با نرگس گردنبند درست کردیم:)
6- کاکتوسامونو توی گلدونای رنگی رنگی کاشتیم:)
7- از نمایشگاه کتاب کلی کتاب خریدیم و من اون روز واقعا خوش حال بودم:)
8- با نرگس و امیر رفتیم شهرک و کلی خوش گذشت بهمون و جلد اول کتاب دارن شان (زامبی) رو خریدم:)
چالش مال شارمینه و دعوت میکنم از مبینا، ماجده، یگانه، یاسی، یاسمن مجیدی، آرام، آرام، سارا، هلن پراسپرو، فتل، پری سا، پرتو، اردیبهشت، پرنیان و هر کسی که دوست داره تو این چالش شرکت کنه:) دوستانی که شرکت می کنن لطفا لینک مطلبشونو برای شارمین بفرستن و لینک شارمین رو هم قرار بدن.
درباره این سایت